یکی از مهم ترین رویکردهای من در دوره وزارت کشور، خواستهای فرهنگی من بود. این «خواست فرهنگی» را در دو مفهوم «قانون» و «اخلاق» خلاصه می کنم.
یکی از مهم ترین رویکردهای من در دوره وزارت کشور، خواستهای فرهنگی من بود. این «خواست فرهنگی» را در دو مفهوم «قانون» و «اخلاق» خلاصه می کنم.
من قانون اساسی را بارها و بارها به دقت مطالعه و بررسی و تدریس کرده ام. قانون، حتی اگر کامل نباشد، مفید است. اما دشواری ما این است که با فضایی شناور و لبریز از قبض و بسط، از نظر تعریف مفاهیم، ضوابط و رفتارها روبرو هستیم.
این قبض و بسط، بسیار آزاردهنده است. شفافیت چاره کار ماست. من معتقد به شفافیتم و تئوری موفق در حکومتداری را شفافیت می دانم. اخلاق نیز اگر چه در دیدگاه من، اولاً جنبهای الهی و دینی دارد، اما آنگاه که به صحنه عمل اجتماعی میآید، با مفهوم «فرهنگ» در میآمیزد. فرهنگ مقولهای یک بعدی نیست و با تحمیل خشونت پایدار نخواهد ماند.
اگرچه باید در مقابل هنجارشکنان، اعمال قدرت کرد، اما دایره قدرت، محدود است. در دوره وزارتم، تدوین طرحی جامع برای اخلاق و فرهنگ عمومی، از جمله حجاب و عفاف، در نظرم بود. آن زمان اگرچه گشت ارشاد را برای مقابله با هنجارشکنان اجتماعی مفید می دانستم، اما به این می اندیشیدم که گشت ارشاد نمی تواند حجاب و عفاف را در جامعه حاکم کند.
حالا که سال ها از دوران وزارت من گذشته است، می توانم با اطمینان بگویم حتی مخالفانی مانند دکتر افروغ هم مطمئن شده اند که مصطفی پورمحمدی اگر چه به قول او «سال ها امنیتی بوده»، اما، برخلاف گفته او در جلسه رأی اعتماد به من، تن هیچ کس را در عرصه عمومی نلرزانده ام و احساس ناامنی ایجاد نکرده ام.
قاطعانه می گویم: اگرچه خود در معرض بسیاری توهینها و تهدیدها بوده ام، اما در سیره و رفتار سیاسی و مدیریتی من، نشانی از توهین و تهدید و درنظر نگرفتن اصول پذیرفته اخلاقی و فرهنگی نیست. من در سیلی خوردن برای انقلاب، شناسنامه دار هستم.
انتهای پیام/